اصطلاح count on دارای چندین معنا می باشد. که بستگی دارد به اینکه بعد از آن اسم شخص باشد یا اسم اشیاء. یک معنای count on یعنی پیش بینی کردن یا اطمینان داشتن به وقوع رخداد یک اتفاق. و معنای متداول دیگر count on تکیه داشتن، وابسته بودن به چیزی می باشد.
ساختار اصطلاح:
count on someone/something
count (up)on (someone or something)
یک معنای count on انتظار یا پیش بینی واقعه یا رخدادی است.
مثال کاربردی:
I hope you weren’t counting on a Christmas bonus because I don’t think we’regetting them this year.
امیدوارم که شما از ما انتظار هدایای کریسمس نداشته باشید، چون امسال نمی توانیم آنها را تهیه کنیم.
?A: So why would you be stupid enough to invent something so dengerous
.B:I didn’t count on this happening
A: خوب چرا شما اینقدر احمق بودید که این وسیله بسیار خطرناک را اختراع کردید؟
B: من این اتفاق را پیش بینی نمی کردم(نمی دانستم اینطوری می شود).
I was counting on getting a raise when I made the decision to purchase a house.من زمانی تصمیم به خرید خانه می گیرم که روی افزایش قیمتها حساب کنم،
معنای دیگر اصطلاح count on یعنی وابسته بودن به دیگری، عدم استقلال و اتکا داشتن به دیگران می باشد.
I can always count on my sister to cheer me up after a tough day.
من می توانم همیشه به خواهرم تکیه کنم، چون بعد از یک روز پرکار، مرا خوشحال می کند.
We are counting on a great vacation this summer.ما مطمئن هستیم که در این تابستان تعطیلات فوق العاده ای داریم.
توجه داشته باشید که اصطلاح count on something/someone گاهی اوقات در ساختار زیر هم به کار می رود که البته کمتر رواج دارد.
count (up)on someone or something
Can I count upon you to do the job? You can count on me.
آیا می توانم در این شغل به شما حساب کنم؟ شما می توانید روی من حساب کنید.