در این قسمت از آموزش زبان انگلیسی در زبان علم به بررسی معنی wrap head around می پردازیم. ابتدا ترجمه تحت اللفظی wrap head around را توضیح می دهیم، سپس معنای wrap head around به فارسی را بیان می کنیم و در نهایت با ارائه یک فیلم، هم با نحوه تلفظ این اصطلاح آشنا می شوید و هم با گوش کردن فیلم به تقویت مهارت شنیداری شما کمک خواهد کرد.
ترجمه تحت اللفظی معنی wrap head around
wrap یعنی پنهان کردن، پتو پیچ کردن، پیچیدن، قنداق کردن
head یعنی سر. که بالاترین عضو بدن است.
around یعنی اطراف، دور و بر.
با توجه به ترجمه تحت اللفظی کلمات تشکیل دهنده این اصطلاح معنی آن می شود پنهان کردن سر از محیط اطراف. چیزی شبیه سر را در زیر برف کردن. اما آیا این معنا مورد نظر انگلیسی زبان هاست؟
معنی wrap head around به فارسی
معنای wrap head around در نزد انگلیسی زبان ها یعنی قبول کردن یک واقعیت یا اتفاق نامطلوب، پیدا کردن راهی برای پذیرفتن یک حقیقت تلخ.
وقتی شخصی با یک موضوع ناگوار مواجه می شود و نمی تواند آن را باور کند، به دنبال راهی است که آن را به خود بقبولاند. آن اتفاق را بپذیرد. مثلا کسی که عزیزی را از دست داده است، یا کسی که گرفتار یک بیماری مرگبار و کشنده شده است و به زودی می میرد. یک کسی که دارای یک فرزند معلول می شود یا کسی که از شغلش اخراج می شود. همه اینها با واقعیتی تلخ روبرو هستند که باید برای پذیرش آن راهی بیابند. آن واقعیت را بپذیرند. این پذیرفتن واقعیت را انگلیسی زبان ها با اصطلاح wrap head around بیان می کند.
ارتباط بین معنای واقعی wrap head around و ترجمه تحت اللفظی آن
حالا چه ارتباطی بین معنای واقعی wrap head around یعنی پذیرفتن واقعیت ناگوار و ترجمه تحت اللفظی آن یعنی پنهان کردن سر از محیط اطراف وجود دارد. وقتی کسی سر خود را از دور و بر خود پنهان می کند، در واقع سعی می کند چشم خود را بر واقعیتهای تلخ که طاقت دیدن آنها را ندارد ببندد تا رویدادهای ناگوار را نبیند. او خود را گول می زند تا این اتفاقات وحشتناک را نبیند. اگر چه در نهایت مجبور است به تدریج سر خود بالا بیاورد، چشمان خود را باز کند و حقایق را به تدریج ببیند و ناچارا باید باور کند.
ساختار گرامری wrap head around
wrap + (one’s) + head around + (something)
معنی wrap head around به انگلیسی
wrap (one’s) head around (something):
۱-To comprehend something that one considers challenging, confusing, or a foreign concept
Kate is willing to pay full price for an expensive handbag, but I just can’t wrap my head around that.
Sam tries to wrap her head around snow and freezing temperatures, but she’s always lived in Florida, so real winter is not something she has experienced.
۲-to find a way to understand or accept (something)
I just couldn’t wrap my mind around what had happened.
معنی wrap head around در بافت زندگی روزمره
در انتهای قطعه فیلم زیر صحبت از یک بیمار است که باید فورا عمل جراحی قلب شود. چون ریسک عمل بالاست و ممکن است جان خود را از دست بدهد نمی تواند آن را قبول کند. بنابر این قبل از عمل با یک روانپزشک ملاقات می کند….
You get that consent on 104?
Well, I made him a deal. He’s got a meeting with Dr. Max from psychiatry at 6:00, we’ll get the consent by 8:00,we can operate first thing in the morning.
You did pass anatomy, right, Dr. Browne?His problem’s in his heart, not his head.
He’s not psychologically ready for surgery. He will be. Soon.
Well, he is physically ready. So, get the consent. We’re prepping O.R. 6 now.
Do I need to cite you the 17 studies that show a correlation between attitude and outcome in surgical patients?
Do I need to remind you that I am your superior? You do know what the opposite of superior is, right?
– Subordinate.
– Sure. Subordinate. Or… inferior.
– Either way.
– It doesn’t mean I’m wrong.
[Scoffs] I suppose not. But it does mean you have to act like you’re wrong.
He’s panic stricken. Yesterday, he was young and healthy. Today, he’s mortal. Just give him a chance to wrap his head around that.
اون رضایتنامه فرم ۱۰۴ رو گرفتی؟
خوب باهاش توافق کردم. او ساعت ۶ با دکتر مَکس از بخش روانپزشکی قرار ملاقات داره و ما ساعت ۸ رضایتنامهرو میگیریم، می تونیم صبح اول وقت عمل جراحی رو انجام بدیم.
دکتر براون، شما مبحث آناتومی رو پاس نکردی، درسته؟ مشکل او توی قلب است، نه مغز
از لحاظ روانی آمادهی جراحی نیست .آماده میشه. خیلی زود
خوب،ازلحاظ بدنی که آماده است. پس رضایتنامه رو بگیر. ما داریم برای ساعت ۶ اتاقِعمل رو آماده می کنیم.
آیا باید به شما یادآوری کنم که ۱۷ مطالعهی مختلف رابطهی بین حالتِروحی و نتیجهرو در بیماران جراحی نشون داده؟
منم لازمه یادآوری کنم که من مافوق شما هستم یا نه؟ متضادِ مافوق رو می دونی، درسته؟
زیردست. –
.درسته.زیردست.یا…فرمانبردار
.اینم میشه
-به این معنی نیست که اشتباه میگم
-فکر نکنم
اما به این معنیه که مجبوری طوری برخود کنی که انگار اشتباه می کنی.
او ضربهی روحی خورده. تا دیروز،سالم و سرحال بود. امروز،درشرفِ مرگ است. فقط به او فرصت بده که این موضوع را قبول کند.
ممنون از شما بابت وقتی که برای این مطلب گذاشتین خیلی خوب بود
خواهش می کنم. از اینکه این مطلب برای شما مفید بوده است، خوشحالم.
سلام خسته نباشید سایت شما ا پلیکیشن هم داره؟