معنای clear up در انگلیسی و ساختار آن در جملات
clear up فعلی است که معنای دوگانه دارد. یک معنای clear up که در ارتباطات اجتماعی کاربرد دارد، explain کردن یا توضیح دادن، define کردن یا تعریف کردن، illuminate یا روشن کردن و غیره است. وقتی یک نفر منظور خودش را از یک مطلب روشن کند، او در واقع clear up کرده است.
Clear up: to give or find an explanation for something, or to deal with a problem or argument
در این معنا مترادفهای clear up شامل موارد زیر هستند:
نمونه هایی از کاربرد معنای clear up در ارتباطات اجتماعی:
They never cleared up the mystery of the missing money.آنها هرگز راز پولهای گم شده را روشن نکردند.After 20 years the case has finally been cleared up.بعد از 20 سال، این موضوع در نهایت روشن شد.
نکته: توجه داشته باشید که clear up در معنای فوق الذکر یک فعل متعدی است که نیاز به مفعول دارد. این مفعول می تواند بین فعل و حرف اضافه قرار گیرد به اینصورت clear something up و هم می تواند بعد از حرف اضافه بیاید.
Dad was clearing up in the kitchen.پدر در حال تمیز کردن آشپزخانه بود.I’m tired of always having to clear up after you (= tidy your things).من از تمیزکردن (کثیف کاری های) تو خسته شده ام(وسایلت را مرتب کن).
Clear up: illness clears up, or if medicine clears an illness up, the illness goes away
You won’t be able to go swimming tomorrow if your cold hasn’t cleared up.در صورتی که سرماخوردگی شما برطرف نشده است، نمی توانید فردا به شنا بپردازید.These pills should clear your rash up.قرص ها باید لکه های پوستی شما را از بین ببرند.If my cold doesn’t clear up, it will ruin my vacation.اگر سرماخوردگی من بهبود نیابد، تعطیلاتم تلمی شودLet’s hope the weather clears up.
به صاف شدن هوا امیدوار باشیم.