معنی “bite tongue” موضوع این قسمت از زبان علم است که میخواهیم به معانی، تاریخچه و کاربرد های آن بپردازیم. پس با ما همراه باشید دوستان🙌
معانی به انگلیسی و فارسی:
to keep yourself from saying something that you really want to say
مانع خودتان شوید که چیزی را که واقعا میخواهید بگویید، نگویید.
to stop one’s self from saying something rude
جلوی خود را گرفتن از گفتن حرف گستاخانه ای
telling someone to bite their tongue is a way of telling them to stop speaking before the say something unwanted
گفتن اینکه زبانت را گاز بگیر به کسی، راهی برای گفتن به آنهاست که ساکت شوند، قبل از اینکه حرف ناخواسته ای بزنند.
refrain from saying something one wants to say, because the moment is inappropriate
خودداری کردن از چیزی که کسی می خواهد بگوید، زیرا لحظه ناجوری است.
●معادل فارسی این اصطلاح” زبانت را گاز بگیر” است.
تاریخچه اصطلاح:
این اصطلاح مترادف اصطلاح زبانت را نگهدار “hold tongue” می باشد که میتوانید تاریخچه آن را نیز مطالعه کنید. این بدان معنا است که شما زبانتان را بخاطر اینکه میخواهد چیز اشتباهی بگوید مجازات می کنید.
یک منبع تاریخ استفاده از این اصطلاح را مربوط به سال 1590 می داند، اما هیچ اشاره ای به جایی که در آن استفاده شده نکرده است. اولین مثال از استفاده این اصطلاح در این زمینه از Henry v1 بخش دو توسط ویلیام شکسپیر می باشد که در سال 1591 نوشته شد.
چند مثال برای درک بهتر اصطلاح:
I had to bite my tongue when Peter said that he was hard-working.
مجبور شدم جلوی زبانم را بگیرم، وقتی که پیتر گفت که سختکار است.
I always have to bite my tongue when my sister-in-law is around.
من همیشه مجبورم که جلوی زبانم را بگیرم، وقتی که خواهر شوهرم اطرافم است.
It is better to bite one’s tongue than to say something nasty about someone else.
زبان را گاز گرفتن بهتر از گفتن چیز زننده ای راجب کس دیگری است.
از همراهیتون با مطلب ” معنی bite tongue ” ممنونم.💚 شما می توانید برای یادگیری بهتر و بیشتر زبان انگلیسی از مطالب سایت http://zabanelm.com دیدن کنید.