معنی “clear the air” موضوع این قسمت از زبان علم است که میخواهیم به معانی و کاربرد های آن بپردازیم. پس با ما همراه باشید دوستان🙌
معانی به انگلیسی و فارسی:
- to clear any misunderstandings between two or more people
- حل کردن هرگونه سوتفاهم بین دو یا چند نفر
- explain something that someone did not understand
- توضیح دادن چیزی که شخصی نمی داند
- clarify, so that others can understand
- روشن کردن، به طوری که دیگران بتوانند درک کنند
- remove all bad or hard feelings
- حذف کردن تمام احساسات بد یا سخت
تاریخچه اصطلاح:
این عبارت حقیقتا به خورشید و باد اشاره دارد که هوا را از گردو خاک و ابر ها بعد از طوفان پاک می کند. در واقع این عبارت در سال 1380 در اثری از Jon. Wyclif استفاده شد.
مثال هایی برای درک بهتر اصطلاح:
They had a huge misunderstanding, but decided to clear the air by sitting together and discussing things frankly.
آن ها یک سو تفاهم بزرگ داشتند، اما تصمیم گرفتند آن را با نشستن و صحبت کردن رک و پوست کنده با یکدیگر حل کنند.
- I think Susan got the wrong message about what I said. I’ll speak to her and try to clear the air.
- من فکر می کنم سوزان پیام را اشتباه گرفته راجب چیزی که من گفتم. من با او صحبت خواهم کرد و سعی می کنم سو تفاهم را برطرف کنم.
- In order to clear the air about the recent media reports about the company, the chairman decided to address the employees himself.
- رئیس تصمیم گرفت که به کارکنان خود مراجعه کند تا دستور دهد که در مورد گزارش ها و رسانه های اخیر سو تفاهم را برطرف کنند.
- This topic has been a source of confusion. Let’s discuss this together and clear the air once and for all.
- این موضوع منشا سردرگمی است. بیایید این را با هم بحث کنیم و یکبار برای همیشه سو تفاهم ها را برطرف کنیم.
- In today’s age of social networks and instant messaging, misunderstandings can arise very easily. It is important to speak to each other to clear the air
- در عصر امروز با شبکه های اجتماعی و پیام های سریع، سو تفاهم ها می توانند به راحتی بوجود آیند. مهم است که با یکدیگر صحبت کنیم و سو تفاهم را برطرف کنیم.