...
یکشنبه ,۲۷ آبان ۱۴۰۳
معنای clear up
معنای clear up

معنای clear up

معنای clear up در انگلیسی و ساختار آن در جملات

clear up فعلی است که معنای دوگانه دارد. یک معنای clear up که در ارتباطات اجتماعی کاربرد دارد، explain کردن یا توضیح دادن، define کردن یا تعریف کردن، illuminate یا روشن کردن و غیره است. وقتی یک نفر منظور خودش را از یک مطلب روشن کند، او در واقع clear up کرده است.

Clear up: to give or find an explanation for something, or to deal with a problem or argument

در این معنا مترادفهای clear up شامل موارد زیر هستند:

clarify، explain, make clear، analyze، break down، clear up، define، delineate، draw a picture، illuminate، illustrate، interpret، make perfectly clear، make plain….

نمونه هایی از کاربرد معنای clear up در ارتباطات اجتماعی:

They never cleared up the mystery of the missing money.
آنها هرگز راز پولهای گم شده را  روشن نکردند.
After 20 years the case has finally been cleared up.
بعد از 20 سال، این موضوع در نهایت روشن شد.

نکته: توجه داشته باشید که clear up در معنای فوق الذکر یک فعل متعدی است که نیاز به مفعول دارد. این مفعول می تواند بین فعل و حرف اضافه قرار گیرد به اینصورت clear something up و هم می تواند بعد از حرف اضافه بیاید.

فعل clear up گاهی اوقات به معنای clear کردن یعنی تمیز کردن به کار می رود. در این معنا عمدتا در انگلیسی بریتانیایی استفاده می شود
clear up: to make a place tidy by removing things from it or putting them where they should be,tidy
Dad was clearing up in the kitchen.
پدر در حال تمیز کردن آشپزخانه بود.
I’m tired of always having to clear up after you (= tidy your things).
من  از تمیزکردن (کثیف کاری های) تو خسته شده ام(وسایلت را مرتب کن).
یک معنای clear up یعنی بهبود یافتن بیماری، یا حالت ناخوشایند روحی یا جسمی است.

Clear up: illness clears up, or if medicine clears an illness up, the illness goes away

You won’t be able to go swimming tomorrow if your cold hasn’t cleared up.
در صورتی که سرماخوردگی شما برطرف نشده است، نمی توانید فردا به شنا بپردازید.
These pills should clear your rash up.
قرص ها باید لکه های پوستی شما را از بین ببرند.
If my cold doesn’t clear up, it will ruin my vacation.
اگر سرماخوردگی من بهبود نیابد، تعطیلاتم تلمی شود
Let’s hope the weather clears up.
 به صاف شدن هوا امیدوار باشیم.
امیدواریم این آموزش مورد توجه شما قرار گرفته باشد و بتوانید از  فعل clear up برای بیان منظور خود، مثل تمیز کردن یک مکان، تفهیم مطلب خود به دیگری، و بهبود یافتن از یک شرایط نامطلوب استفاده کنید. می توانید با این فعل جملاتی بسازید و در قسمت نظرات به اشتراک بگذارید.

مطلب پیشنهادی

معنی dwell on در انگلیسی

آموزش معنی dwell on با داستان کوتاه

در این پست از آموزش زبان انگلیسی در زبان علم آموزش معنی dwell on با …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *