معنی ally در زبان انگلیسی

در این قسمت از آموزش زبان انگلیسی در زبان علم به توضیح معنی ally می پردازیم و یک مثال از نحوه استفاده از آن در جملات انگلیسی ارائه می دهیم.

معنی ally که تلفظ آن “علای” هست یعنی متحد، عضو یک اتحادیه، عضو یک پیمان.

مثلا کشورهای عضو ناتو نسبت به هم ally هستند، متحد هستند

برای اینکه با کاربرد ally در جملات انگلیسی آشنا شوید و تلفظ آن را یاد بگیرید، کلیپ زیر را نگاه کنید.

با تماشای کلیپ زیر هم مهارت شنیداری را تقویت می کنید و هم نحوه تلفظ صحیح کلمات را یاد خواهید گرفت و در کنار آن با موقعیت کاربردی کلمات، جملات و اصطلاحات و معنی ally آشنا می شوید.

در فیلم بالا کلمه ally در حالت جمع آن allies در جمله زیر به کار رفته است:

When I left Winterfell, I told you we need allies or we will die.

ترجمه جمله بالا این است: وقتی که Winterfell را ترک کردم، به شما گفتم که ما به متحدانی نیاز داریم، در غیر اینصورت خواهیم مرد(از بین خواهیم رفت).

برای شنیدن تلفظ کلمه ally و تقویت مهارت شنیداری و توضیحات آن به زبان انگلیسی، به ویدیوی زیر نگاه کنید.

 

کلمه  ally در متون انگلیسی

ally /ˈæl.aɪ/
۱- member of a pact, member of a treaty, member of a formal agreement

 -a country that has agreed officially to give help and support to another one, especially during a war:

North Korea is one of China’s staunchest allies.

During World War One, Turkey and Germany were allies/Turkey was an ally of Germany.

۲- someone who helps and supports someone else:

He is generally considered to be the Prime Minister’s closest political ally.

۳- one united to another by treaty or league; — usually applied to sovereigns or states; a confederate.

the english soldiers and their french allies

۴- anything associated with another as a helper; an auxiliary.

۵- anything akin to another by structure, etc.

۶- a friendly nation

۷- an associate who provides assistance

he’s a good ally in fight.

۸-to unite, or form a connection between, as between families by marriage, or between princes and states by treaty, league, or confederacy