...
یکشنبه ,۲۷ آبان ۱۴۰۳
معنی to do time
معنی to do time

معنی to do time به فارسی

معنی to do time  به صورت تحت اللفظی

در این قسمت از زبان علم به بررسی معنی to do time می پردازیم. do یعنی انجام دادن و time یعنی زمان. با این ترجمه to do time به صورت تحت اللفظی یعنی، انجام دادن زمان که البته بی مسماست. شاید همانطور که بعضی کلمات و صفات با make تبدیل به فعل می شوند مانند make a decision یا make easy، make money و….. در اینجا فعل do کلمه time را به صورتی فعلی درمی آورد که معنی مورد نظر آن در زیر آورده می شود.

 

معنای to do time به فارسی

وقتی فردی مرتکب جرمی می شود و به زندان می رود، دوران گذران او در زندان را به صورت to do time بیان می کنند. یعنی “حبس کشیدن، تحمل حبس کردن”…

معنی to do time به انگلیسی

 

to do time: to spend time in prison, to spend a certain period in prison:

He did time in a California prison.

مطلب پیشنهادی

آموزش معنی give me a break با داستانک

موضوع این پست آموزش زبان انگلیسی در زبان علم آموزش معنی give me a break …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *