...
یکشنبه ,۲۷ آبان ۱۴۰۳
معنی مافوق به انگلیسی
معنی مافوق به انگلیسی

معنی مافوق به انگلیسی

معنی مافوق در انگلیسی

در این قسمت از آموزش زبان انگلیسی در زبان علم به توضیح معنی مافوق در انگلیسی می پردازیم و ضمن اینکه متضاد کلمه مافوق را در زبان انگلیسی بیان می کنیم. با ارائه یک فیلم دارای زیرنویس به تقویت مهارت شنیداری شما نیز کمک می کنیم.

ترجمه مافوق به انگلیسی یعنی superior. کسی که از لحاظ رتبه و درجه بالاتر از دیگران است و اجازه دستور دادن دارد. و زیردستان یا کسانی که inferior هستند، باید از دستورات او اطاعت کنند.

البته کلمه superior به معنی برتری و کیفیت خوب یک چیز هم می باشد.

کلمه superior هم اسم است و هم صفت.

 

معنی superior به انگلیسی

superior (HIGHER) /suːˈpɪə.ri.əʳ/ US /-ˈpɪr.i.ɚ/: a person or group of people who are) higher in rank or social position than others:

I will pass your complaint on to my superiors.
The soldier was reported to his superior officer for failing in his duties.
better than average or better than other people or things of the same type:
This is clearly the work of a superior artist.
She was chosen for the job because she was the superior candidate.
For all babies, breastfeeding is far superior to bottlefeeding.
The government troops were superior in numbers (= There were more of them).

متداولترین کلمات و اصطلاحاتی که همراه superior در جملات انگلیسی به کار می روند عبارتند از :

superior status – superior strength -superior quality – clearly superior – far superior -morally superior-technically superior – vastly superior -superior courts – superior force – superior form – superior intelligence – superior knowledge-superior officer-superior position-superior product – superior quality – superior skills – superior way.

حرف اضافه همراه superior

وقتی برای مقایسه و برتری دو یا چند چیز از superior استفاده شود. از حرف اضافه to استفاده می شود:

Even without him, the force against which Rodrigo now found himself ranged was vastly superior to his own.
For a significant theory, two tests are far superior to one.
Lightbown’s critical grasp of the bibliography and reading of the documents are superior to Bertelli’s.
We think that our own race is incomparably superior to any other….

 

متضاد مافوق در انگلیسی

متضاد مافوق یا superior می شود inferior یا زیردست.

 

مترادفهای superior در انگلیسی

better, more powerful, more effective etc than a similar person or thing, especially one that you are competing against

 

کاربرد کلمه مافوق و متضاد آن در محاورات روزمره انگلیسی زبان ها

 

You get that consent on 104?

Well, I made him a deal. He’s got a meeting with Dr. Max from psychiatry at 6:00, we’ll get the consent by 8:00,we can operate first thing in the morning.

You did pass anatomy, right, Dr. Browne?His problem’s in his heart, not his head.

He’s not psychologically ready for surgery. He will be. Soon.

Well, he is physically ready. So, get the consent. We’re prepping O.R. 6 now.

Do I need to cite you the 17 studies that show a correlation between attitude and outcome in surgical patients?

Do I need to remind you that I am your superior? You do know what the opposite of superior is, right?

– Subordinate.

– Sure. Subordinate. Or… inferior.

– Either way.

 – It doesn’t mean I’m wrong.

[Scoffs] I suppose not. But it does mean you have to act like you’re wrong.

He’s panic stricken. Yesterday, he was young and healthy. Today, he’s mortal. Just give him a chance to wrap his head around that.

اون رضایت‌نامه فرم ۱۰۴ رو گرفتی؟

خوب باهاش توافق کردم. او ساعت ۶ با دکتر مَکس از بخش روانپزشکی قرار ملاقات داره و ما ساعت ۸ رضایت‌نامه‌رو میگیریم، می تونیم صبح اول وقت عمل جراحی رو  انجام بدیم.

دکتر براون، شما مبحث آناتومی ‌رو پاس نکردی، درسته؟ مشکل او توی قلب است، نه مغز

از لحاظ روانی آماده‌ی جراحی نیست .آماده میشه. خیلی زود

خوب،ازلحاظ بدنی که آماده است. پس رضایت‌نامه ‌رو بگیر. ما داریم برای ساعت ۶ اتاق‌ِعمل‌ رو آماده می کنیم.

آیا باید به شما یادآوری کنم که ۱۷ مطالعه‌‌ی مختلف رابطه‌ی بین حالتِ‌روحی و نتیجه‌رو در بیماران جراحی نشون داده؟

منم لازمه یادآوری کنم که من مافوق شما هستم یا نه؟ متضادِ مافوق رو می دونی، درسته؟

زیردست.

.درسته.زیردست.یا…فرمانبردار

.اینم میشه

-به این معنی نیست که اشتباه میگم

-فکر نکنم

اما به این معنیه که مجبوری طوری برخود کنی که انگار اشتباه می کنی.

او ضربه‌ی روحی خورده. تا دیروز،سالم و سرحال بود. امروز،درشرفِ‌ مرگ است. فقط به او شانسِ این‌رو بده که خودش‌رو جمع‌وجور کنه

 

مطلب پیشنهادی

آموزش معنی give me a break با داستانک

موضوع این پست آموزش زبان انگلیسی در زبان علم آموزش معنی give me a break …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *