...
یکشنبه ,۲۷ آبان ۱۴۰۳
معنی out of the blue
معنی out of the blue

معنی out of the blue در زبان انگلیسی

معنی out of the blue و ترجمه تحت اللفظی آن

در این قسمت از درسهای آموزش زبان انگلیسی به معنی out of the blue می پردازیم. مطابق معمول به ترجمه انگلیسی به فارسی لغات تشکیل دهنده آن می پردازیم تا به معنای واقعی آن بپردازیم.

out of: یعنی خارج از، فارغ از، غیر از ، از درون، به خاطر و امثال آن است.

blue: هم همان رنگ ابی است. رنگ آسمان.

با این حساب معنی out of the blue یعنی بدون رنگ آبی. که البته این منظور و مراد واقعی انگلیسی زبان ها از این اصطلاح نیست.

معنی out of the blue و وجه تسمیه

پس تا اینجا متوجه شدیم که ترجمه تحت اللفظی out of blue یعنی بدون رنگ آبی. اما معنای واقعی اصطلاح out of blue نزد انگلیسی زبان ها چیست؟ برای فهم آن باید بدانیم که منظور آنها از کلمه blue خود رنگ آبی نیست، بلکه منظورشان آسمان است، چرا که رنگ آسمان آبی است. لذا در اینجا از کلمه blue استفاده کرده اند که کنایه از آسمان است. چون هر لحظه ممکن است در آسمان اتفاق غیرمنتظره، و ناگهانی مثل سقوط هواپیما رخ دهد، لذا انگلیسی زبان ها از اصطلاح out of the blue برای رخداد هر اتفاق پیش بینی نشده و ناگهانی استفاده می کنند. فرقی نمی کند که این اتفاق در آسمان رخ دهد یا در زمین. اگر ناگهان تصادفی در یک خیابان رخ دهد، وقوع آن out of the blue صورت گرفته است.

معنی out of the blue به فارسی

معنی out of the blue یعنی، وقوع ناگهانی، وقوع پیش بینی نشده یک اتفاق، غیرمنتظره رخ دادن یک رویداد.

 

معنی out of the blue در زبان انگلیسی به همراه مثالهای کاربردی

suddenly, in an unexpected manner, without warning; unexpectedly;unexpectedly; without warning;If something happens out of the blue, it is completely unexpected;Without any warning; by surprise; unexpectedly;not anticipated;

Then, out of a clear blue sky, he told me he was leaving. • Mary appeared on my doorstep out of the blue.

her brother showed up at the wedding out of the blue.

I don`t understand what is the matter. Right out of the blue he decided to quit his job and go and live in Europe.

At the last minute Johnny came out of the blue to catch the pass and score a touchdown. The cowboy thought he was alone but suddenly out of a clear sky there were bandits all around him.

One day, out of the blue, she announced that she was leaving.

The decision came out of the blue.

 

مترادفهای out of the blue

extraordinary, improbable, more than expected, out-of-the-way, past expectation, sudden, unannounced, unanticipated, undivined, unexpected, unforeseeable, unforeseen, unguessed, unheralded, unhoped for, unpredictable, unpredicted, unprepared for, without warning

 

 

مطلب پیشنهادی

آموزش معنی carry weight with somebody با داستانک

آموزش معنی carry weight with somebody با داستان در این پست از یادگیری زبان انگلیسی …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *