معنی bless with : تقويت مهارت شنيداري و خوانداري
در اين قسمت از آموزش زبان انگليسي در زبان علم با معنی bless with آشنا می شویمو از خلال آن با مراحل تکامل دنیای کامپیوتر و سیستم عامل کامپیوتر و پشتیبانی ضعیف شرکتهای کامپیوتری و نواقص دیگر آنها آشنا می شویم، مطالبی به صورت متن انگليسي همراه فايل صوتي و ترجمه فارسي آن ارائه مي شود. در این قسمت یک آهنگ همراه متن انگلیسی و ترجمه فارسی آن آماده کرده ایم.
براي تقويت مهارت شنيداري زبان انگليسي، ابتدا يكبار به فايل صوتي گوش كنيد و سپس دوباره همزمان با گوش دادن به فايل صوتي، به متن انگليسي آن نگاه كنيد. و در پايان براي افزايش دامنه لغات انگليسي خود به معاني هر كلمه كه در پايين صفحه قرار داد شده است، نگاه كنيد.
Let’s take Bogota. Poor, Latino, surrounded by runaway gun violence and drug trafficking; a reputation not unlike that of the South Bronx. However, this city was blessed in the late 1990s with a highly-influential mayor named Enrique Peñalosa. He looked at the demographics. Few Bogotanos own cars, yet a huge portion of the city’s resources was dedicated to serving them. If you’re a mayor, you can do something about that. His administration narrowed key municipal thoroughfares from five lanes to three, outlawed parking on those streets, expanded pedestrian walkways and bike lanes, created public plazas, created one of the most efficient bus mass-transit systems in the entire world. For his brilliant efforts, he was nearly impeached. But as people began to see that they were being put first on issues reflecting their day-to-day lives, incredible things happened. People stopped littering. Crime rates dropped, because the streets were alive with people. His administration attacked several typical urban problems at one time, and on a third-world budget, at that. We have no excuse in this country, I’m sorry. But the bottom line is: their people-first agenda was not meant to penalize those who could actually afford cars, but rather, to provide opportunities for all Bogotanos to participate in the city’s resurgence. That development should not come at the expense of the majority of the population is still considered a radical idea here in the U.S. But Bogota’s example has the power to change that.
بوگوتا را در نظر بگیرید. فقیر، لاتینی، احاطه شده با خشونت مسلحانه افسارگسخته و فروش مواد مخدر: حسن شهرتي كمابيش شبیه برانکس جنوبی. اما این شهر در اواخر دهه 1990 شهرداری بسیار پر نفوذ بنام انریکه پنالوسا اعطا گردید. او به آمار جمعیتی نگاه کرد. تعداد کمی از بوگوتاییها صاحب ماشین بودند، اما قسمت بزرگی از منابع شهری وقف خدمت به آنها می شد. اگر شما شهردار هستید، می توانید چاره ای برای آن بیاندیشید. دولت او بزرگراههای شهری را از پنج به سه عدد کاهش داد، پارکینگ را در آن خیابانها ممنوع ساخت، پیاده روهای عابران را گسترش داد و لاین های دوچرخه سواری، میادین عمومی ایجاد نمود، یکی از موثرترین سیستمهای حمل و نقل عمومي اتوبوسي در تمام دنیا را ایجاد نمود. برای تلاشهای خارق العاده اش نزدیک بود بر کنار شود. اما وقتی مردم شروع به دریافتن اینکه آنها اولویت را در مسائل مربوط به امور روزانه را داشتند، چیزهای باور نکردنی اتفاق افتادند. مردم آشغال نمی ریختند. میزان جرایم پائین آمد. زیرا خیابانها زنده با مردم بودند. دولت اوبا چندین مشکل شهری روزمره در آن واحد مقابله نمود، و با استفاده از بودجه جهان سومی. ما در این کشور بهانه ای نداریم. متاسفم. مهمترين موضوع این است، برنامه مردم-اول تنها بدین منظور نبود که آنانی که واقعآ می توانستند ماشین داشته باشند را جریمه کند، بلکه در عوض ایجاد فرصت برای همه بوگوتاییها برای مشارکت در تحول جديد. آن توسعه نباید به قیمت اکثریت جمعیت تمام شود و هنوز اینجا در آمریکا بعنوان فکری تندرو شناخته می شود. اما مثال بوگوتا قدرت تغییر آنرا دارد.
You, however, are blessed with the gift of influence. That’s why you’re here and why you value the information we exchange. Use your influence in support of comprehensive, sustainable change everywhere. This is a nationwide policy agenda I’m trying to build, and as you all know, politics are personal. Help me make green the new black. Help me make sustainability s e x y. Make it a part of your dinner and cocktail conversations. Help me fight for environmental and economic justice. Support investments with a triple-bottom-line return. Help me democratize sustainability by bringing everyone to the table, and insisting that comprehensive planning can be addressed everywhere. Oh good, glad I have a little more time!
شما البته از امتياز هدیه نفوذ بهره منديد. بهمین دلیل اینجا حضور دارید و برای اطلاعاتی که مبادله می کنیم ارزش می گذارید. نفوذتان را در راه حمایت از تغییر همه گیر پایدار استفاده کنید. این برنامه سیاست کشوری است که می خواهم بسازم و همانطور که همگی واقف هستید، سیاست شخصی است. کمک کنید که رنگ سبز را رنگ مشکی جدید سازم. بگذارید پایداری را جذاب سازم. آنرا جزو مکالمات شام و عصرانه تان قرار دهید. کمکم کنید تا برای عدالت محیطی و اقتصادی مبارزه کنم. سرمایه گذاریهایی را حمایت کنید که بازدهی سه گانه بدهد، چه محیطی چه اجتماعی و چه مالی. کمکم کنید پايداري را همگانی کنم با آوردن همگان به میز گرد و اصرار بر اینکه برنامه ریزی شامل همگان را می توان همه جا بکار برد. اوه چه خوب خوشحالم که کمی وقت بیشتری دارم!
Listen — when I spoke to Mr. Gore the other day after breakfast, I asked him how environmental justice activists were going to be included in his new marketing strategy. His response was a grant program. I don’t think he understood that I wasn’t asking for funding. I was making him an offer.
گوش دهید- وقتی با آقای گور پس از صبحانه آن روز صحبت کردم، از او پرسیدم که فعالیت کنندگان در راه عدالت محیطی چگونه در راه برد بازاريابي جديدش شامل می شوند. پاسخ او برنامه تشويقي بود فکر نمی کنم متوجه شد که من منظورم پول نبود. داشتم به او پیشنهادی ارائه می کردم.
What troubled me was that this top-down approach is still around. Now, don’t get me wrong, we need money. But grassroots groups are needed at the table during the decision-making process. Of the 90 percent of the energy that Mr. Gore reminded us that we waste every day, don’t add wasting our energy, intelligence and hard-earned experience to that count.
آنچه مرا اذیت نمود این است که این رویکرد بالا به پائین هنوز متداول است. حال، اشتباه نشود. ما به پول نیاز داریم. اما گروههای مردمی لازم است زمان فرآیند تصمیم گیری حضور داشته باشند. از 90 در صد انرژی که آقای گور به ما یاد آور شد که هر روز اصراف می کنیم، اصراف انرژی خود، هوش و تجربه سخت حاصل شده به حساب نمی آیند.
I have come from so far to meet you like this. Please don’t waste me. By working together, we can become one of those small, rapidly-growing groups of individuals who actually have the audacity and courage to believe that we actually can change the world. We might have come to this conference from very, very different stations in life, but believe me, we all share one incredibly powerful thing. We have nothing to lose and everything to gain.
من از جای بسیار دوری آمدم تا شما را ببینم. خواهش می کنم مرا تلف نسازید. با همکاری، می توانیم یکی از آن گروه های کوچک افرادی باشیم که سریعآ در حال رشد است که در واقع جرات و شجاعت آنرا دارند که باور کنند می توانند دنیا را تغییر دهند. ممکن است به این کنفرانس از جایگاههای بسیار بسیار متفاوتی از زندگی آمده باشیم، اما باور کنید، همه مان یک چیز بسیار قدرتمندی را بطور مشترک داریم- چیزی برای از دست دادن نداشته و هر چه بدست آوریم نفع است.
در انتهاي معاني واژه ها به بررسي معني bless with مي پردازيم.
معني | ترجمه انگليسي به انگليسي | ترجمه فارسي |
معني runaway |
having broken free from the control of a rider or driver
|
افسارگسيخته |
معني drug trafficking |
selling of drugs, selling of illegal narcotics
|
فروش مواد مخدر |
معني reputation |
the opinion that people in general have about someone or something
|
حسن شهرت |
معني highly-influential | بسيار با نفوذ، بسيار تاثيرگذار | |
معني mayor |
elected official acting as executive head of a town or city
|
شهردار |
معني portion |
part, piece
|
نسبت، قسمت، بخش |
معني narrow |
make narrow, limit, restrict
|
كاهش دادن، محدود كردن |
معني thoroughfares |
highway, road, connecting pass
|
بزرگراه، جاده |
معني outlaw |
declare a criminal; pronounce illegal
|
غيرقانوني كردن، جرم انگاري كردن |
معني plaza |
marketplace, shopping area
|
مناطق بازاري، فروشگاه |
معني mass-transit | public transport | حمل و نقل عمومي |
معني impeach |
remove from office
|
بركنار شدن از پست و مقام |
معني litter |
toss or dump garbage in an unauthorized place
|
آشغال ريختن، پرت كردن زباله در معابر |
معني the bottom line |
the most important fact in a situation
|
مهمترين موضوع |
معني penalize |
punish, give a penalty
|
مجازات كردن، تنبيه كردن |
معني resurgence |
a new increase of activity or interest in a particular subject or idea which had been forgotten for some time
|
تحول، حركت جديد |
معني at the expense of |
with the loss of something
|
به قيمت از دست دادن چيزي |
معني blessed with |
lucky to have a special quality or character
|
خوش شانسي، داشتن امتياز ويژه نسبت به ديگران |
معني in support of | در حمايت از | |
معني sustainable |
able to continue over a period of time
|
پايدار بودن |
معني nationwide |
extending throughout the nation, throughout the country
|
كشوري، ملي |
معني cocktail |
a cold dish, often eaten at the start of a meal, consisting of small pieces of food
|
ناشتا، عصرانه |
معني triple-bottom-line | همه جانبه | |
معني democratize | to make a country or an institution more democratic | دموكراتيك كردن، آزاد كردن |
معني environmental justice |
branch of law that deals with the right for people of all races incomes and religions to live in unpolluted environments
|
عدالت محيط زيستي |
معني marketing strategy |
sales strategy, short and long term sales plans
|
راهبرد بازاريابي، راهبرد فروش |
معني grant |
award; gift, present
|
پاداش، تشويق |
معني top-down approach | رويكرد از بالا به پايين | |
معني grassroots |
the ordinary people in a society or an organization, especially a political party
|
توده مردم، مردم عادي جامعه |
معني remind |
to make someone aware of something they have forgotten or might have forgotten
|
يادآوري كردن |
معني hard-earned experience | تجربه اي كه با دشواري كسب شده است | |
معني audacity |
boldness, fearlessness
|
شجاعت |
معني courage |
bravery, ability to face danger despite fear
|
شجاعت، جسارت |
معني bless with به فارسي
در اينجا در مورد معني bless with مطالبي را به طور مختصر ارائه مي دهيم. bless يعني دادن خير، نيكي و نعمت. يا درخواست آنها از خدا. bless with يعني دادن يك هديه و چيز ارزشمند به كسي. موهبتي ارزشمند كه معمولا خدا به انسانها عنايت مي كند. اين فعل بيشتر در مورد خدا و شكر گذاري از او به كار مي رود.
The Lord has blessed us with fine weather during the harvest season.
معني bless with در انگليسي
to have something that you feel is special or lucky:
I was blessed with good health.