معنی “bucket list” موضوع این قسمت از زبان علم است که میخواهیم به معانی، تاریخچه و کاربرد های آن بپردازیم. پس با ما همراه باشید دوستان👧
معانی به انگلیسی و فارسی:
a list of achievements or experiences someone wants to have during their lifetime
فهرستی از دست آورد ها و تجربیات که شخصی می خواهد در طول عمر خود داشته باشد.
the things which are in our wish list
چیز هایی که در لیست آرزوهایمان هستند
a list of incomplete tasks that are supposed to be completed later on
لیستی از کارهای ناقص که قرار است بعدا تکمیل شود.
bucket list comprises of all the things which a person wants to do ever
سطلی شامل لیست همه چیز هایی که فرد میخواهد همیشه انجام دهد
تاریخچه اصطلاح:
اعتقاد بر این است که ریشه این اصطلاح بسیار به اصطلاح “kick the bucket” که معنی آن “مردن” می باشد، مربوط می شود. و در کنار “list”، به معنی یک لیست از چیز هایی که یک شخص مشتاق است قبل از مرگش انجام دهد.
“Justin Zackham” فیلم نامه نویس که از این عبارت برای فیلم کمدی-درامش به نام “The bucket list” در سال 2007 استفاده کرد.
چند مثال برای درک بهتر این اصطلاح:
Go and buy some sweaters, I have many other things left on my bucket list.
برو و چند تا ژاکت بخر، من چیزهای زیاد دیگری در لیستم هست که باید بخرم.
Just to cross off his bucket list – he painted the walls of his room.
فقط برای انجام دادن لیست کارهایش، دیوار های اتاقش را رنگ کرد.
Visiting a famous museum is definitely on my bucket list.
دیدن کردن از یک موزه مشهور، جزو کارهایی است که باید قبل از مرگ انجام دهم.
John is an adventurous guy; he is planning a long trip according to his bucket list.
جان یک مرد ماجراجو است. او در حال برنامه چیدن برای سفر طولانی اش طبق لیست کارهایش می باشد.
As per her bucket list, Sarah wants to buy a Persian cat.
همانطور که در لیستش است، سارا میخواهد یک گربه ایرانی بخرد.
James wants to enjoy every day; he does not have any bucket list.
جیمز می خواهد از هر روزش لذت ببرد، او هیچ لیست آرزویی ندارد.
از همراهیتون با این مطلب ممنونم.💜💛💚شما می توانید برای یادگیری بهتر و بیشتر زبان انگلیسی از مطالب سایت http://zabanelm.com دیدن کنید.