معنی “hang on” موضوع این قسمت از زبان علم است که میخواهیم به معانی، تاریخچه و کاربرد های آن بپردازیم. پس با ما همراه باشید دوستان🙌
معانی به انگلیسی و فارسی:
hold on or hold tightly
ادامه دادن یا سماجت ورزیدن
to wait for a little time or to keep a hold of
برای مدت زمان کمی منتظر بودن یا محکم گرفتن
to hold on to someone or something tightly and not let go
محکم گرفتن کسی یا چیزی و اینکه اجازه ندهی برود
to keep pushing or persisting regardless of obstacles
سماجت یا پافشاری کردن با وجود سد جلو راه
to hold something for someone until they are ready to pick it up
نگهداری چیزی برای کسی تا وقتی که آن ها حاضر باشند آن را انتخاب کنند
در فارسی ما این اصطلاح را اینگونه معنا می کنیم: ادامه دادن، ثابت قدم بودن، سماجت ورزیدن، دوام داشتن، متمسک شدن،…
تاریخچه اصطلاح:
این اصطلاح از اختراع چوب لباسی در قرن نوزدهم در انگللستان بوجود آمد. با توجه به اینکه آن ها در هر سطحی که قرار می گرفتند، آویزان می شدند. مردم شروع کردند به استفاده از اصطلاح “hang on” به معنای محکم نگهداشتن و یا ول نکردن. و خیلی زود به استفاده روزمره مردم تبدیل شد.
چند مثال برای درک بهتر این اصطلاح:
The child hung on to her mother and would not let go of her hands.
کودک به مادرش آویزان شد و دستش را ول نمی کرد.
Can you hang on to my bag for me while I get my wallet to pay for the groceries?
می توانید کیفم را برایم نگهدارید، تا کیف پولم را برای پرداخت مواد غذایی بردارم.
Irrespective of the situation, people should hang on to their sanity.
صرف نظر از موقعیت، مردم باید در سلامت خوو سماجت بورزند.
With the speed of the roller coaster picking up, I tried as hard as I could to hang on to my shoes.
با سرعت گرفتن ترن هوایی، من به سختی سعی می کردم کفش هایم را نگه دارم.
Seeing the impending car crash, every one hung on to the seats for dear life.
ماشین در شرف تصادف را ببینید، هر کس بخاطر جان عزیزش به صندلی ها چسبیده است.
از همراهیتون با مطلب ” معنی hang on ” ممنونم.🐥🐰🍒 شما می توانید برای یادگیری بهتر و بیشتر زبان انگلیسی از مطالب سایت http://zabanelm.com دیدن کنید.