...

اصطلاحات انگلیسی

معنی Rest assured به فارسی

معنی Rest assured

معنی Rest assured در این قسمت از زبان علم به بررسی معنی Rest assured می پردازیم. ابتدا به بررسی ترجمه تحت اللفظی کلمات این اصطلاح می پردازیم. rest: repose, relax, sleep; lean against, place against; be based or founded upon; halt, bring to a stop; remain, stay; complete the presentation …

توضیحات بیشتر »

معنی middle of nowhere به فارسی

معنی middle of nowhere

معنی middle of nowhere به فارسی همراه با مثالهای کاربردی در این قسمت از زبان علم در مورد معنی middle of nowhere و کلمات پیرامون آن مطالبی را قرار می دهیم. middle of nowhere اصطلاحی است که یک مکان خارج از شهر را توصیف می کند. جایی که نه انسانی …

توضیحات بیشتر »

معنی be off base به فارسی

معنی be off base

معنی be off base و ترجمه تحت اللفظی کلمات آن در این قسمت از زبان علم به بررسی معنی be off base می پردازیم. ابتدا به بررسی معنی لغت به لغت این کلمه ها می پردازیم be یعنی بودن off یعنی خاموش، دور بودن از چیزی base یعنی  بنیاد، زیربنا، …

توضیحات بیشتر »

معنی promise به فارسی

معنی promise به فارسی در این قسمت از زبان علم به بررسی معنی promise می پردازیم و نحوه کاربرد آن در زبان انگلیسی می پردازیم.  promise در زبان انگلیسی به دو صورت اسم و فعل به کار می رود که معنی اصلی آن در حالت فعلی یعنی قول دادن. و …

توضیحات بیشتر »

معنی let go of در زبان انگلیسی

معنی let go of

معنی let go of  در این قسمت از زبان علم به بررسی معنی let go of می پردازیم. ابتدا به ترجمه لغت به لغت این فعل می پردازیم. let یعنی اجازه دادن go یعنی رفتن of هم یک حرف اضافه است. معنی let go of به صورت تحت اللفظی یعنی …

توضیحات بیشتر »

معنی cut off به فارسی

معنی cut off

معنی cut off در این قسمت از زبان علم به بررسی معنی cut off می پردازیم. یک معنای cut-off که به عنوان اسم به کار می رود و در علم آمار مورد استفاده فراوان دارد، خط برش است. یعنی مقداری از نمره یک آزمون که بین دو گروه از افراد …

توضیحات بیشتر »

فرق make food و cook food در انگلیسی

فرق make food و cook food

فرق make food و cook food در انگلیسی در این قسمت از زبان علم به توضیح فرق make food و cook food در زبان انگلیسی می پردازیم. make food یعنی آماده کردن غذا، که این کار از طریق مخلوط کردن مواد اولیه غذا انجام می شود. مثلا درست کردن سالاد، …

توضیحات بیشتر »

معنی to do time به فارسی

معنی to do time

معنی to do time  به صورت تحت اللفظی در این قسمت از زبان علم به بررسی معنی to do time می پردازیم. do یعنی انجام دادن و time یعنی زمان. با این ترجمه to do time به صورت تحت اللفظی یعنی، انجام دادن زمان که البته بی مسماست. شاید همانطور که …

توضیحات بیشتر »

معنی dig out : آموزش زبان انگلیسی

معنی dig out : آموزش زبان انگلیسی در اين قسمت از آموزش زبان انگليسي در زبان علم با معنی dig out آشنا می شویم و از خلال آن با مسائل زيست محيطي و آلودگي هاي آن و يك راه حل آن آشنا مي شويم، مطالبی به صورت متن انگليسي همراه فايل صوتي …

توضیحات بیشتر »

معني environmental justice

environmental justice

بررسي معني environmental justice در اين قسمت از زبان علم در مورد معني environmental justice مطالبي در اختيار شما قرار مي گيرد. در ابتدا به ترجمه تحت اللفظي معني environmental justice مي پردازيم. معني environmental يعني محيطي، justice نيز به معني عدالت مي باشد. معني environmental justice با توجه به …

توضیحات بیشتر »