زبان علم آموزش زبان انگلیسی آموزش زبان
معنی be kidding در انگلیسی
در این قسمت از آموزش زبان انگلیسی در مورد معنی be kidding صحبت می کنیم. قبل از ترجمه معنی be kidding، ابتدا متن زیر را بخوانید و گوش کنید و سپس از متن زیر و مکالمه مربوط به آن حدس بزنید که معنی be kidding چیست. در این مکالمه یک نفر، ادعایی می کند که برای افراد حاضر، غیرقابل باور است تا جایی که با شنیدن آن حیرت زده(wondering) می شوند. آنها با گفتن he’s got to be kidding ادعای او را زیر سوال می برند. ادعا کننده می گوید اینطور نیست و راه حلی پیشنهاد می دهد که ادعای خود را اثبات نماید. سرانجام تعدادی از حاضرین ظاهرا اقناع می شوند و از او دفاع می کنند. به نظر شما در این موقعیت معنی be kidding چیست؟
Now, I see a lot of you are wondering, “Where do I fit into the equation?” Five words “One hundred percent parent participation.
” – He’s got to be kidding.
– [Murmuring] – I am not kidding.
– Not happening.
I’m gonna be standing right outside that door with this sign-up sheet, okay? This is what’s become of the American male.
We used to make things.
Empathy, Douglas.
He’s single.
We’re single.
No, I’ve never been that single.
ترجمه کلمات متن:
ایستادن : standing
برگه ثبت نام : sign-up sheet
مذکر، جنس مذکر : male
مجرد : single
معنی be kidding به فارسی
کلمه kid هم اسم است و هم فعل. یک معنای kid کودک خردسال است. در حالت فعلی نیز معنای دیگر آن ، بچه زاییدن بز را kid می گویند. اما در ارتباطات اجتماعی وقتی شخصی ادعای گزافی می کند که غیرقابل درک باشد، مخاطب فکر می کند که گوینده دارد شوخی می کند یا دارد مسخره می کند. لذا معنی be kidding یعنی شوخی کردن، دست انداختن، فریب دادن، مسخره کردن و…
اینکه چرا و چگونه اجنبی ها از کلمه ای که معنای کودک خردسال، بزغاله می دهد، معنای مزخرف گفتن، شوخی کردن، تمسخر کردن و امثال آن را استخراج کرده اند، بر ما معلوم نیست. شاید یک احتمال این است که چون کودکان از واقعیتها درک درستی ندارند، لذا ادعاهای عجیب و غریبی بیان می کنند که منطقی و قابل باور نیست. یک احتمال دیگر هم این است که کسی که ادعای گزافی را بیان می کند، در واقع شعور مخاطب خود را زیر سوال می برد، لذا این کار نوعی مسخره کردن، شوخی کردن و دست انداختن است.
معنی be kidding در انگلیسی همراه با مثال:
kid : deceive playfully; tease; joke, jest; tease; deceive, delude; behave foolishly
You actually won the lottery?” Dick asked. “No kidding,” Joe replied. “I really did.”
All kidding aside, it would be lovely to see you.
I was real sorry to hear about Mr Kitterege, Mrs K. He was a lovely person, no kidding.
‘That will be the one all over the news tonight -‘You’re kidding.
They are kidding the public, and they are kidding the electorate.
My point, however, is that we do not have a uniform health service now—anyone who believes that we do is kidding themselves.
But people are kidding themselves if they think that it addresses the central question.
The time has come when we must stop kidding the people about the cost of living and what is happening to it.
Does she not think it is about time that we stopped kidding the public that these 150,000 shelters are of any value whatsoever?
We are not kidding ourselves, are we, that we can have more than one system of delivery?
This is an example of “kidding” the public.
If we think that it was a reform, we are kidding ourselves.
اگر شما نیز در مورد معنی kidding نظری دارید، از طریق قسمت نظرات با سایر کاربران به اشتراک بگذارید
