در این قسمت از آموزش زبان انگلیسی در زبان علم به بررسی معنی turn off می پردازیم. ترجمه تحت اللفظی آن را، به همراه معنی فارسی و انگلیسی و موقعیت کاربردی آن را در قالب یک قطعه فیلم نشان می دهیم. ضمن اینکه این آموزش در تقویت مهارت شنیداری زبان انگلیسی نیز مفید است.
ترجمه تحت اللفظی turn off
turn یعنی تغییر جهت دادن، تغییر وضعیت دادن، چرخیدن به دور، حرکت یک شئی یا وسیله برای اینکه سمت مقابل آن در بالا قرار بگیرد، مثل ورق زدن کتاب.
off یعنی مرخصی، خاموش(که بر عکس آن می شود On).
ترجمه تحت اللفظی turn off طبق معنی کلمات تشکیل دهنده یعنی تغییر وضعیت به خاموش (که بر عکس آن می شود turn on). که به معنای مورد نظر انگلیسی زبان ها بسیار نزدیک است.
معنی turn off به فارسی
اگر بخواهیم خلاصه و جامع بگوییم معنی turn off یعنی خاموش کردن. که در مورد هر وسیله ای به کار می رود که دارای دکمه تغییر وضعیت است. مثل دکمه لامپ، دکمه خاموش و روشن دستگاه.
کاربرد معنای turn off در فیلم:
در قطعه زیر از سریال Good Doctor یکی از پرستاران بدون اجازه وارد اتاق استراحت همکارش می شود و لامپ را روشن می کند. همکار او ناراحت می شود و می گوید turn off the light. برای تقویت مهارت شنداری وآشنایی با نحوه تلفظ این اصطلاح و همچنین کاربرد افعل turn off در بافت زندگی واقعی به این قطعه فیلم نگاه کنید.
Hey!
Sorry. You seen Claire?
Would you turn off the light?
Sure. You seen Claire?
Why? Would you turn off the light?
Melendez wants to operate on 104, but Claire hasn’t gotten informed consent. And she’s ignoring her page. You seen her?
No. Now go away and turn off the light.
Sure.
!هی
شرمنده.کلیر رو دیدی؟
میشه لامپ رو خاموش کنی؟
حتماً. کلیر رو دیدی؟
چرا؟ میشه لامپ رو خاموش کنی؟
ملندز میخاد مریضِ اتاق ۱۰۴ رو جراحی کنه. اما کلیر فرمِرضایترو نگرفته و به پیج هم جواب نمیده. ندیدیش؟
نه.حالا برو گم شو و برقارو خاموش کن.
حتماً
معنی turn off به انگلیسی همراه با مثال:
turn off
to stop a piece of equipment working temporarily by pressing a button or by moving a switch
Will you turn the television off, please?
It is now safe to turn off your computer.
to stop using a supply of water, gas, or electricity by turning a tap, pressing a button, or moving a switch
The emergency crew has turned off local power and gas supplies.
Go and turn the tap off before the bath overflows.
(turn off + something):
-to leave the road that you are travelling along in order to go along another one that leads away from it
Turn off the road onto a dirt driveway.
turn off at: If you’re coming on the M4, turn off at junction 26.
-to make someone feel bored or no longer interested in something
This sort of talk could turn a lot of voters off.
turn + someone + off:
to stop someone feeling sexually attracted or sexually excited
His bad breath really turns me off!
مترادف turn off
switch off