زبان علم آموزش زبان انگلیسی آموزش زبان
معنی ” once in a blue moon” موضوع این قسمت از زبان علم است که میخواهیم به معانی, تاریخچه و کاربرد های آن بپردازیم. پس با ما همراه باشید دوستان?
معانی به انگلیسی و فارسی:
- very rarely
- خیلی به ندرت
- once after a long time
- یکبار پس از یک مدت طولانی
- something that happens very seldom
- چیزی که خیلی به ندرت اتفاق می افتد
- on rare occasions
- در موارد نادر
- almost never
- تقریبا هرگز
- hardly ever
- به سختی همیشه
تاریخچه اصطلاح:
مفهوم این اصطلاح به یک پدیده طبیعی اشاره دارد. و دو تعبیر دارد، تعبیر اول این است که ماه کامل تنها یکبار در هر ماه تقویمی ظاهر می شود. اما “Blue Moon” (ماه آبی)، ماه کاملی است که دوبار در یک ماه تقویمی دیده می شود و این پدیده در هر 32 ماه یکبار اتفاق می افتد و خیلی نادر است.
تعبیر دوم آن این است که گاهی اوقات ماه کامل به رنگ آبی و نارنجی خاصی در می آید و اندازه آن بزرگتر از سایز معمول است. این اصطلاح از سال های 1800 میلادی شروع به استفاده شده است.
چند مثال برای درک بهتر این اصطلاح:
- The earthquakes hits once in a blue moon in this part of the earth, we never felt it.
- زمین لرزه ها خیلی به ندرت در این قسمت از زمین اتفاق می افتند. ما هرگز آن را احساس نمی کنیم.
- I don’t know why she bought that music system – she uses it once in a blue moon
- نمی دانم چرا او آن سیستم موسیقی را خریده است. او از آن به ندرت استفاده می کند.
- “I think my grandson doesn’t love me anymore, he comes to see me only once in a blue moon.”
- من فکر می کنم که نوه ام دیگر مرا دوست ندارد. او به ندرت به دیدن من می آید.
- My Dad is working in Scotland and he visits home once in a blue moon, every couple of years.
- پدر من در اسکاتلند کار می کند و او به ندرت به خانه می آید، هر دو سال یکبار.
- Although I trust in God, I visit that famous temple only once in a blue moon.
- اگر چه من به خدا اعتقاد دارم، به ندرت به معبد مشهور می روم.
از همراهیتون با مطلب ” معنی once in a blue moon ” ممنونم.??? شما می توانید برای یادگیری بهتر و بیشتر زبان انگلیسی از مطالب سایت http://zabanelm.com دیدن کنید.
