معنی try out: تقويت مهارت شنيداري و خوانداري
در اين قسمت از آموزش زبان انگليسي در زبان علم با معنی try out آشنا می شویم و از خلال آن با رشد سريع تكنولوژي و مشكلات حاصل از آن آشنا مي شويم، مطالبی به صورت متن انگليسي همراه فايل صوتي و ترجمه فارسي آن ارائه مي شود.
براي تقويت مهارت شنيداري زبان انگليسي، ابتدا يكبار به فايل صوتي گوش كنيد و سپس دوباره همزمان با گوش دادن به فايل صوتي، به متن انگليسي آن نگاه كنيد. و در پايان براي افزايش دامنه لغات انگليسي خود به معاني هر كلمه كه در پايين صفحه قرار داد شده است، نگاه كنيد.
When I was offered the Times column six years ago, the deal was like this: you’ll be sent the coolest, hottest, slickest new gadgets. Every week, it’ll arrive at your door. You get to try them out, play with them, evaluate them until the novelty wears out, before you have to send them back, and you’ll get paid for it. You can think about it, if you want. So, I’ve always been a technology nut, and I absolutely love it. The job, though, came with one small downside, and that is, they intended to publish my email address at the end of every column. And what I’ve noticed is — first of all, you get an incredible amount of email.
خیلی خب. ۶ سال پیش که یک ستون از روزنامه ی تایمز به من پیشنهاد شد،شغل به اين صورت بود: باحال ترین، داغ ترين، و حرفه ای ترین تکنولوژیهای جدید را برایت می فرستیم. هر هفته آنها را در خانه ات آورده خواهند شد، آنها را امتحان كن، بازی کن، و آنها را ارزیابی کن تا این که آن وسایل قدیمی شوند، و آنها را پس بفرستی. و بابت این کار حقوق می گیری. اگر خواستی می توانی درباره اش فکر کنی. من همیشه دیوانهی تکنولوژی بودم، و واقعاً عاشقش هستم. البته کار من یک بدی کوچک داشت. و آن این بود: آنها ایمیل مرا هر بار در پایین ستون چاپ می کردند. و من متوجه چند چیز شدم — اول از همه، شما ایمیلهای زیادی دریافت می کنید.
If you ever are feeling lonely, get a New York Times column, because you will get hundreds and hundreds and hundreds of emails. And the email I’m getting a lot today is about frustration. People are feeling like things — Ok, I just had an alarm come up on my screen. Lucky you can’t see it. People are feeling overwhelmed. They’re feeling like it’s too much technology, too fast. It may be good technology, but I feel like there’s not enough of a support structure. There’s not enough help. There’s not enough thought put into the design of it to make it easy and enjoyable to use. One time I wrote a column about my efforts to reach Dell Technical Support, and within 12 hours, there were 700 messages from readers on the feedback boards on the Times website, from users saying, “”Me too, and here’s my tale of woe.” I call it “software rage.” And man, let me tell you, whoever figures out how to make money off of this frustration will — Oh, how did that get up there? Just kidding.
اگر احساس تنهایی کردید،یک ستون در روزنامهی نیویورک تایمز بگیرید، چون پشت سر هم صدها ایمیل دریافت می کنید.و ایمیلی که امروزه بیش از همه دریافت می کنم،درباره ی ناامیدی مخاطبهاست.مردم احساس می کنند — خیلی خب،من فقط یک هشدار در مانیتورم مشاهده كردم. شانس آوردید که نمی توانید ببینید.مردم احساس می کنند محاصره شده اند. آنها احساس می کنند انگار تکنولوژی بیش از حد سریع پیشرفت می کند.این تکنولوژی شاید خوب باشد،اما من احساس می کنم به اندازه ی کافی ساختار خوبی ندارد.به اندازه ی کافی به آن کمک نمی شود. به اندازه ی کافی ایدههای نودر طراحی آن تأثیر داده نمی شود تا استفاده از آن را ساده تر و لذت بخش تر کند.یک بار ستونی درباره ی تلاشمبرای ارتباط برقرار کردن با پشتیبانی از خدمات شرکت Dell نوشتم،و در عرض ۱۲ ساعت، ۷۰۰ پیغام از طرف خوانندگان روزنامهروي صفحه ويژه بازخورد وب سایت روزنامه ی تایمز دیدم، که کاربران شرکت Dell در آن گفته بودند، “من هم همین طور!”و، “این داستان مشکلات بی پایان من است.” و من به این اتفاق گفتم “شورش نرم افزاری”.و این که چه کسی فکرش را می کرد که چطور پول در آوردناز این ناامیدی مردم —وای، این اسلاید چطور نمایش داده شد؟ شوخی کردم.
در پايان اين درس معنی try out به صورت مفصل همراه با مثال مورد بررسي قرار داده ايم.
معني | ترجمه انگليسي به انگليسي | ترجمه فارسي |
معني offer |
suggest; tender, bid, propose a price;
|
پيشنهاد دادن |
معني column |
a piece of writing in a newspaper or magazine which is always written by the same person and which appears regularly, usually on a particular subject
|
ستوني از يك صفحه روزنامه |
معني deal |
an agreement or an arrangement, especially in business
|
شغل، قرارداد |
معني cool |
attractive
|
جذاب، با حال |
معني slick |
sophisticated and superficial
|
حرفه اي |
معني arrive |
to reach a place
|
رسيدن به محل، آوردن |
معني try out |
To test by trial or by experimenting
|
امتحان كردن، تست كردن |
معني wear out |
to use something so much that it is damaged and cannot be used any more, or to become damaged in this way
|
كهنه شدن، قديمي شدن |
معني send back |
to return someone or something to the place they came from
|
پس فرستادن، برگرداندن |
معني nut |
a person who is mentally ill or who behaves in a very foolish or stupid or strange way
|
ديوانه، بيمار، احمق |
معني downside |
the disadvantage of a situation
|
نقطه ضعف، ايراد |
معني lonely |
unhappy because you are not with other people
|
تنهايي |
معني frustration |
to prevent the plans or efforts of someone or something from being achieved
|
ناكامي در رسيدن به خواسته ها، نااميدي |
معني come up |
If information comes up on a computer screen, it appears there
|
ظاهر شدن، نمودار شدن |
معني overwhelmed |
shocked
|
شوك زده |
معني structure |
something created from a number of interconnecting parts
|
ساختار، سازه، مجموعه |
معني effort |
attempt;
|
تلاش |
معني feedback boards | صفحه بازخورد | |
معني tale |
story; rumor
|
حكايت |
معني get up | بالا آمدن، نمايش داده شدن | |
معني kid |
joke, jest;
|
شوخي، مزاح |
بررسي معنی try out در فارسي
در اينجا به بررسي معنی try out مي پردازيم. وقتي قرار است چيزي خريداري كنيم، نگراني كه داريم اين است كه آيا آن چيز درست كار مي كند يا مناسب ما مي باشد يا خير. لذا آن را امتحان مي كنيم. به اين كار try out مي گويند. مثلا وسيله نقليه مي خواهيم بخريم يكي دوبار سوار مي شويم و امتحان مي كنيم. يا لباسي را مي خريم و نمي دانيم مناسب قد و ظاهر ما مي باشد يا خير. يكبار آن را مي پوشيم يا در واقع try out مي كنيم. لازم به ذكر است، معنی try out به بافت جمله نيز بستگي دارد ولي عمده ترين آن امتحان كردن است.
معنی try out به انگليسي همراه با مثال
to test someone or something to see what they are like or whether they are suitable or effective
John hopes to try out his new running shoes this weekend.
try something out on someone: Why don’t you try your Italian out on Francesca?
a test to see how useful or effective something or someone is:
The try-outs for the team will be next weekend.
to use something to see if it works well:
Lanny is trying out her new bicycle.