معنی Ultimately: آموزش زبان انگليسي
در این درس از آموزش زبان انگلیسی، مبحث محیط زیستی آلودگی های پلاستیکی را ادامه می دهیم و از خلال آن با معنی Ultimately هم آشنا می شویم.
گفتیم که دانشمندن به دنبال این هستند که ریشه آلودگی های پلاستیکی را از بین ببرند. لذا دست به دامان باکتری ها شدند. با کتری هایی که از مواد پلاستیکی به عنوان منبع تغذیه استفاده کنند و ممكن است باعث نگراني خيلي از افراد شود، اما در واقع نگران كننده نيستند و حالا ادامه آن را پی می گیریم.
جهت سهولت در یادگیری زبان انگلیسی، در این درسها به منظور آموزش زبان انگلیسی، ضمن ارائه فایل صوتی، متن انگلیسی و ترجمه فارسی ان به همراه معنی چند لغت انگلیسی از متن خدمت شما ارائه می شود.
So the process of bacteria eating plastic is actually a natural one. But it’s an incredibly slow process. And there remains a lot of work to be done to figure out how to speed up this process to a useful pace. My research is currently looking at ways of doing this through a series of UV, or ultraviolet, pretreatments , which basically means we blast PET plastic with sunlight. We do this because sunlight acts a bit like tenderizer on a steak , turning the big, tough, durable bonds in PET plastic a bit softer and a bit easier for my bacteria to chew on .
پس فرآیند خوردن پلاستیک یک فرآیند طبیعی است. اما این روند به طرز عجیبی آهسته صورت میگیرد. کارهای زیادی باقی مانده که باید صورت گیرد تا سرعت این فرآیند به آهنگی معقول برسد. پژوهش من به دنبال یافتن راهی برای تحقق آن است که به این منظور یک سری عملیات فرآوری با اشعه UV و مادون بنفش روی آن انجام میدهیم که اساسا به معنای آن است که ما پلاستیک پت را با نورخورشید تخريب میکنیم. همانطور که گوشت را برای تهیه استیک با خواباندن در مواد نرم میکنیم، نور خورشید هم پیوندهای بزرگ، مقاوم و بادوام پلاستیک پت را شکسته و به قطعات نرم و مناسب برای جویدن باکتریهای من تبدیل میکند.
Ultimately, what my research hopes to do is create an industrial-scale contained carbon-free system, similar to a compost heap , where these bacteria can thrive in a contained system, where their sole food source is PET plastic waste. Imagine one day being able to dispose of all of your plastic waste in a bin at the curb that you knew was bound for a dedicated bacteria-powered plastic waste facility. I think with some hard work this is an achievable reality.
در آخر، تحقیق من درصدد آن است تا سیستمی بدون کربن در ابعاد صنعتی شبیه به کود بسازد که این باکتریها بتوانند در یک سیستم کنترلشده رشد کنند، که تنها منبع تغذیهشان زباله پلاستیکی پت است. تصور کنید که یک روز قادر خواهید بود که با قرار دادن تمام زبالههای پلاستیکی خود در یک سطل زباله در کنارخیابان که به دفع زبالههای پلاستیکی ازطریق باکتری اختصاص داده شده از شرآنها خلاص شوید. به نظر من با قدری سختکوشی این امر تحقق مییابد.
ترجمه انگليسي به انگليسي | ترجمه انگليسي به فارسي | |
معني process |
procedure, routine; course of action;
|
فرآيند |
معني natural |
conforming to the laws of nature; normal;
|
طبيعي |
معني incredibly |
unbelievably, inconceivably; extraordinarily, extremely
|
حيرت انگيز |
معني speed up |
increase velocity
|
سرعت دادن، |
معني research |
a detailed study of a subject, especially in order to discover (new) information or reach a (new) understanding
|
پزوهش، تحقيق |
معني through |
by way of; in from one side and out of the other side;
|
از خلال، از ميان |
معني ultraviolet |
beyond the rays of the violet end of the visible light spectrum,
|
ماوراء بنفش |
معني pretreatments |
early treatment, early processing
|
|
معني blast |
destroy, ruin
|
تخريب، ويران كردن |
معني sunlight |
the light that comes from the sun
|
نور خورشيد، اشعه خورشيد |
معني acts |
to perform in a film, play, etc
|
عمل كردن، انجام دادن، |
معني tenderizer |
substance containing enzymes that soften the tough fibers in meat (also tenderiser)
|
نرم كننده گوشت |
معني chew on |
masticate, grind with one’s teeth
|
جويدن |
معني Ultimately |
in the end, eventually; in an ultimate manner
|
سرانجام |
معني hopes |
wish, anticipate, expect
|
اميدوار بودن، آرزو داشتن |
معني compost heap |
|
محل تجمع كود |
معني plastic waste | زباله پلاستيكي | |
معني bin |
garbage; box
|
سطل زباله |
معني curb |
the edge of a raised path nearest the road
|
كنار خيابان |
معني achievable |
able to be achieved, able to be accomplished
|
دست يافتني، قابل حصول |