بایگانی برچسب: اصطلاحات انگلیسی

معنی “cry over spilt milk” موضوع این قسمت از زبان علم است که میخواهیم به معانی، تاریخچه و کاربرد های آن بپردازیم. پس با ما همراه باشید دوستان🙌 معانی به انگلیسی و فارسی: to be upset about things that have already been done ناراحت بودن در مورد چیز هایی که …

معنی mad at someone or something موضوع این قسمت از زبان علم است که میخواهیم به معانی، تاریخچه و کاربرد های آن بپردازیم. پس با ما همراه باشید دوستان🙌 معانی به انگلیسی و فارسی: to be angry at a person or situation از یک موقعیت یا یک فرد عصبانی بودن …

معنی “get someone’s goat” موضوع این قسمت از زبان علم است که میخواهیم به معانی، تاریخچه و کاربرد های آن بپردازیم. پس با ما همراه باشید دوستان🙌 معانی به فارسی و انگلیسی: irritate somebody کسی را خشمگین کردن annoy someone کسی را آزار دادن make someone feel very bad به …

معنی “in a huff” موضوع این قسمت از زبان علم است که میخواهیم به معانی، تاریخچه و کاربرد های آن بپردازیم. پس با ما همراه باشید دوستان🙌 معانی به انگلیسی و فارسی: to be upset or angry about something ناراحت یا عصبانی شدن از چیزی behaving in a bad-tempered way …

معنی “hang on” موضوع این قسمت از زبان علم است که میخواهیم به معانی، تاریخچه و کاربرد های آن بپردازیم. پس با ما همراه باشید دوستان🙌 معانی به انگلیسی و فارسی: hold on or hold tightly ادامه دادن یا سماجت ورزیدن to wait for a little time or to keep …

معنی “a watched pot never boils” موضوع این قسمت از زبان علم است که میخواهیم به معانی، تاریخچه و کاربرد های آن بپردازیم. پس با ما همراه باشید دوستان🙌 معانی به انگلیسی و فارسی: if you wait for something to happen it takes longer اگر منتظر اتفاق افتادن چیزی بمانید، …

معنی “in the nick of time” موضوع این قسمت از زبان علم است که میخواهیم به معانی، تاریخچه و کاربرد های آن بپردازیم. پس با ما همراه باشید دوستان🙌 معانی به انگلیسی و فارسی: almost too late تقریبا خیلی دیر at the last possible second در آخرین لحظه ممکن at …

معنی “look forward to” موضوع این قسمت از زبان علم است که میخواهیم به معانی، تاریخچه و کاربرد های آن بپردازیم. پس با ما همراه باشید دوستان🙌 معانی به انگلیسی و فارسی: to eagerly await something مشتاقانه منتظر چیزی بودن to be excited about something that is going to happen …

معنی “bang head against wall” موضوع این قسمت از زبان علم است که میخواهیم به معانی، تاریخچه و کاربرد های آن بپردازیم. پس با ما همراه باشید دوستان🙌 معانی به انگلیسی و فارسی: to be frustrated in your efforts to change something or make something happen ناموفق بودن در تلاشهایت …

معنی “back to the wall” موضوع این قسمت از زبان علم است که میخواهیم به معانی، تاریخچه و کاربرد های آن بپردازیم. پس با ما همراه باشید دوستان🙌 معانی به انگلیسی و فارسی: to be in a difficult situation در یک موقعیت دشوار قرار گرفتن to have the odds against …