...
معنی slip past
معنی slip past

معنی slip past به فارسی : تقویت مهارت شنیداری

در این قسمت از آموزش زبان انگلیسی در زبان علم به بررسی معنی slip past ، ریشه آن، مترادف های آن و چند نمونه کاربردی از آن در جملات و همچنین در موقعیتهای واقعی زندگی می پردازیم.

 

ساختار گرامری slip past در جملات انگلیسی

اصطلاح slip past در حالت گرامری دارای ساختار زیر است:

slip + someone/something + past + someone/something

 

معنی slip past به فارسی :

ابتدا به ترجمه تحت اللفظی اصطلاح slip someone/something past someone/something می پردازیم:

slip یعنی سرخوردن، لغزیدن که در مورد لغزش زبان نیز از slip استفاده می کنند.

someone/something نیز به جای مفعول شیئی یا انسانی به کار می رود، در جملات انگلیسی به جای someone یک ضمیر انسانی یا اسم شخص خاص به کار رود.  به جای something هم ضمیر غیرانسانی یا اسم اشیاء به کار می رود. 

past یعنی گذشته، قبلی. اما در اینجا به معنای نزدیک، اطراف است.

با توجه به معنی کلمه به کلمه این اصطلاح، ترجمه تحت اللفظی آن می شود: سرخوردن چیزی یا شخصی نزدیک چیزی یا شخصی.  که البته بی مسماست. پس معنای slip past چیست؟

معنی slip someone/something past someone/something یعنی پنهان کردن چیزی از دید دیگران، سری نگه داشتن یک موضوع، انجام کاری بدون جلب توجه دیگران. 

کاربرد اصطلاح slip someone/something past someone/something در موقعیت های روزمره

به منظور یادگیری مهارت شنیداری زبان انگلیسی و نحوه تلفظ کلمات و همچنین آشنایی با معنی slip someone/something past someone/something، در فایل ویدیویی زیر نحوه کاربرد اصطلاح slip past به صورت slip one past us به کار رفته است. جریان از این قرار است که یکی از مدیران بیمارستان یک پزشک دارای اوتیسم را می خواهد وارد کادر درمان بیمارستان کند که با مخالفت سایر مدیران آن مواجه می شود. مدیر ارشد بیمارستان که بی طرف است از او می خواهد که دلیل قانع کننده ای برای این استخدام ارائه دهد. چرا که بدون دلیل موجه دارد سعی می کند slip one past us کند. یعنی با این کار داری سعی می کنی که “چیزی را از ما پنهان کنی.”

 

معنی slip past به انگلیسی همراه با مثال:

slip someone/something past someone/something:

۱-To sneak something through a process or inspection; to hide something or conceal a fact; to prevent attention being drawn to something

۲- to cause someone or something to move past someone or something unnoticed; to manage to get something past the scrutiny of someone.

I slipped another one of my friends past the usher into the theater. Do you think I can slip this sausage past the customs officers? I slipped a note past the guard.

 

مطلب پیشنهادی

به من ربطی ندارد به انگلیسی

در این قسمت از آموزش زبان انگلیسی در زبان علم به توضیح معادل به من …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *