معنی a fish out of water

معنی “a fish out of water” موضوع این قسمت از زبان علم است که میخواهیم به معانی، تاریخچه و کاربرد های آن بپردازیم. پس با ما همراه باشید دوستان?

معانی به انگلیسی و فارسی:

• being uncomfortable and restless

• ناراحت کننده و نا امید کننده شدن

• falling into the state of confusion

• سقوط به حالت سردرگمی

• to feel awkward due to a specific/strange situation

• احساس ناخوشایند به دلیل وضعیت خاص/عجیب و غریب

• being in an unusual situation

• بودن در وضعیت غیر معمول

• not feeling relaxed

• عدم احساس آرامش

• away from the familiar environment

• دور از محیط آشنا

تاریخچه اصطلاح:

اصطلاح “fish out of water” اشاره به کسی دارد که در معرض یک وضعیت ناشناخته قرار گرفته است. در واقع از این موضوع یاد می کند که ماهی نمی تواند برای مدت طولانی در خشکی زنده بماند زیرا از زیستگاهش خارج است.

اولین ارجاع اصطلاح را می توان در “Samuel Purchas’s Pilgrimage” سال 1613 یافت.

چند مثال برای درک بهتر این اصطلاح:

• Our new teacher looked like a fish out of the water, nobody was aware of the issue.

• معلم جدیدمان با نا امیدی نگاه کرد، هیچکس به این مسئله آگاهی نداشت.

• We had no clue how to make Phil comfortable with the new management. He was looking like a fish out of the water.

• ما هیچ راهنمایی درباره چگونگی ساخت فایل راحت با مدیریت جدید نداشتیم، او به حالت سردرگمی به ما نگاه می کرد.

• Sara has certainly not looked like a fish out of water in the mathematics lecture, since she is taking some online classes to improve her concepts.

• سارا قطعا با محیط سخنرانی ریاضیات غریبه نیست، زیرا او بعضی کلاس های آنلاین را برای بهبود مفاهیمش شرکت می کند.

• Martin had never been to a supermarket before, so he was looking like a fish out of water when his mother asked him to bring some stuff to cook.

• مارتین هرگز قبلا به یک سوپر مارکت نرفته است، بنابراین وقتی مادرش از او خواست تا چیزی برای آشپزی بخرد، با حالت سردرگمی نگاه می کرد.

از همراهیتون با مطلب ” معنی a fish out of water ” ممنونم.? شما می توانید برای یادگیری بهتر و بیشتر زبان انگلیسی از مطالب سایت http://zabanelm.com دیدن کنید.