معنی out of the blue و ترجمه تحت اللفظی آن در این قسمت از درسهای آموزش زبان انگلیسی به معنی out of the blue می پردازیم. مطابق معمول به ترجمه انگلیسی به فارسی لغات تشکیل دهنده آن می پردازیم تا به معنای واقعی آن بپردازیم. out of: یعنی خارج از، …
توضیحات بیشتر »معنی kick in و ترجمه تحت اللفظی آن
معنی kick in در زبان انگلیسی در این قسمت آموزش زبان انگلیسی به معنی kick in در زبان انگلیسی می پردازیم. kick در فوتبال زیاد مورد استفاده قرار می گیرد و به معنی زدن توپ با پا یا همان شوت کردن است، یک معنای دیگر هم به گل رساندن توپ …
توضیحات بیشتر »معنی complacent در زبان انگلیسی
معنی complacent به فارسی در این قسمت از آموزش زبان انگلیسی در زبان علم در مورد معنی complacent صحبت می کنیم. معنی complacent در زبان انگلیسی به معنای از خودراضی، مغرور، پرادعا می باشد. complacent ویژگی کسی است که به تواناییها و قابلیتها و هر آنچه که متعلق به اوست، …
توضیحات بیشتر »معنی dead in the water
معنی “dead in the water” موضوع این قسمت از زبان علم است که میخواهیم به معانی، تاریخچه و کاربرد های آن بپردازیم. پس با ما همراه باشید دوستان🙌 معانی به انگلیسی و فارسی: unable to produce movement قادر به حرکت نیست not functioning properly به درستی کار نمی کند unable …
توضیحات بیشتر »معنی you can lead a horse to water but you can not mak him drink
“معنی you can lead a horse to water but you can not make him drink” موضوع این قسمت از زبان علم است که میخواهیم به معانی، تاریخچه و کاربرد های آن بپردازیم. پس با ما همراه باشید دوستان🙌 معانی به انگلیسی و فارسی: we can offer good things to people but …
توضیحات بیشتر »معنی head above water
معنی “head above water” موضوع این قسمت از زبان علم است که میخواهیم به معانی، تاریخچه و کاربرد های آن بپردازیم. پس با ما همراه باشید دوستان🙌 معانی به انگلیسی و فارسی: to succeed to survive in bad financial situations برای موفقیت، وضعیت بد مالی را سپری کردن to keep itself out of …
توضیحات بیشتر »معنی throw the baby out with the bathwater
” معنی throw the baby out with the bathwater” موضوع این قسمت از زبان علم است که میخواهیم به معانی، تاریخچه و کاربرد های آن بپردازیم. پس با ما همراه باشید دوستان🙌 معانی به انگلیسی و فارسی: to remove something good in the bid of getting rid of something bad …
توضیحات بیشتر »معنی get hitched
معنی “get hitched” موضوع این قسمت از زبان علم است که میخواهیم به معانی، تاریخچه و کاربرد های آن بپردازیم. پس با ما همراه باشید دوستان🙌 معنی به انگلیسی: to get married ازدواج کردن تاریخچه اصطلاح: این عبارت در آمریکا آغاز شد و در ابتدا برای توصیف اسبهایی که به …
توضیحات بیشتر »معنی fair weather friend
معنی “fair weather friend” موضوع این قسمت از زبان علم است که میخواهیم به معانی، تاریخچه و کاربرد های آن بپردازیم. پس با ما همراه باشید دوستان🙌 معانی به انگلیسی و فارسی: used to refer a friend who is not reliable in difficult times برای اشاره به دوستی که در …
توضیحات بیشتر »معنی beat the heat
معنی “beat the heat” موضوع این قسمت از زبان علم است که میخواهیم به معانی، تاریخچه و کاربرد های آن بپردازیم. پس با ما همراه باشید دوستان🙌 معانی به انگلیسی و فارسی: finding a way to stay cool when it is very hot outside پیدا کردن یک راه برای خنک …
توضیحات بیشتر »