پنج شنبه ,۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۴

معنی carry the ball و کاربرد آن در جمله

معنی carry the ball در زبان انگلیسی

معنی carry the ball و ترجمه تحت اللفظی در این قسمت از آموزش زبان انگلیسی در مورد معنی carry the ball و کاربرد آن صحبت می کینم. برای تفهیم بهتر معنی carry the ball مطابق معمول ابتدا ترجمه انگلیسی به فارسی واژه های این اصطلاح را بیان می کنیم و …

توضیحات بیشتر »

معنی knight in shining armour

“knight in shining armour” یا “a knight on a white charger”  موضوع این قسمت از زبان علم است که میخواهیم به معانی، تاریخچه و کاربرد های آن بپردازیم. پس با ما همراه باشید دوستان🙏   معانی به انگلیسی و فارسی: used to describe someone who saves you from a difficult …

توضیحات بیشتر »

معنی spread yourself too thin در انگلیسی

معنی spread yourself too thin

معنی spread yourself too thin و ترجمه تحت اللفظی در این قسمت از آموزش زبان انگلیسی در مورد معنی spread yourself too thin و ترجمه انگلیسی به فارسی آن صحبت می کنیم. spread در حالت فعلی در یک معنا یعنی گسترش دادن، پخش کردن، توزیع کردن و امثالهم(scatter, distribute, stretch …

توضیحات بیشتر »

معنی Mr right , Ms right

معنی “Mr right, Ms right” or ” Mr fix”  موضوع این قسمت از زبان علم است که میخواهیم به معانی، تاریخچه و کاربرد های آن بپردازیم. پس با ما همراه باشید دوستان🙆 معانی به انگلیسی و فارسی: the best future life partner for someone بهترین شریک زندگی آینده برای کسی …

توضیحات بیشتر »

معنی beat around the bush

معنی “beat around the bush” موضوع این قسمت از زبان علم است که میخواهیم به معانی، تاریخچه و کاربرد های آن بپردازیم. پس با ما همراه باشید دوستان🙌 معانی به انگلیسی و فارسی: avoid talking about the main topic طفره رفتن از صحبت درباره موضوع اصلی not speaking directly or …

توضیحات بیشتر »

معنی never mind

معنی “never mind” موضوع این قسمت از زبان علم است که میخواهیم به معانی، تاریخچه و کاربرد های آن بپردازیم. پس با ما همراه باشید دوستان🙏 معانی به انگلیسی و فارسی: to urge somebody not to worry about something از کسی بخواهید راجب چیزی ناراحت نباشد when someone gets tired trying …

توضیحات بیشتر »

معنی come down with

معنی “come down with” موضوع این قسمت از زبان علم است که میخواهیم به معانی، تاریخچه و کاربرد های آن بپردازیم. پس با ما همراه باشید دوستان🙏 معانی به انگلیسی و فارسی: to have (usually a disease) داشتن (معمولا یک بیماری) start to suffer from a particular sickness  آغاز رنج …

توضیحات بیشتر »

معنی pass away

معنی “pass away” موضوع این قسمت از زبان علم است که میخواهیم به معانی، تاریخچه و کاربرد های آن بپردازیم. پس با ما همراه باشید دوستان🙏 معانی pass away به انگلیسی و فارسی: die مرگ to refer to someone dying in order to avoid upsetting someone with the news of …

توضیحات بیشتر »

معنی run out

معنی “run out” موضوع این قسمت از زبان علم است که میخواهیم به معانی، تاریخچه و کاربرد های آن بپردازیم. پس با ما همراه باشید دوستان🙏 معانی به انگلیسی و فارسی: to not have enough of something به اندازه کافی از چیزی نباشد to leave for a short period of …

توضیحات بیشتر »

معنی a fish out of water

معنی “a fish out of water” موضوع این قسمت از زبان علم است که میخواهیم به معانی، تاریخچه و کاربرد های آن بپردازیم. پس با ما همراه باشید دوستان🙆 معانی به انگلیسی و فارسی: being uncomfortable and restless ناراحت کننده و نا امید کننده شدن falling into the state of …

توضیحات بیشتر »